معمار:
زاها حدید
موقیت بنا:لایپزیک،آلمان
سال ساخت:2001،2005
زیربنا:27500متر مربع
ساختمان غول ماشين سازي آلمان(بي ام دبليو) را يك مهندس معمار زن طراحي كرد و ساخت.اين سازه،در نهايت پيچيدگي طراحي شده است. در سال 2002، غول ماشينسازي آلمان، شركت «بي ام دبليو» براي احداث ساختمان مركزي كارخانه در «آرت اسكرتز» در شهر لايپزيگ آلمان، سرمايهگذاري هنگفتي كرد. ساختماني با ارزش 55/1 بيليون دلار كه حدود 5000 كارمند و كارگر و مهندس با فعاليت روزانه خود ، بيش از 650 عدد ماشين «بي ام دبليو» مدل دو در _ اسپرت _ توليد ميكنند.اين كمپاني، معمار برجسته خانم «
زاها حديد» را كه موفق به كسب مدال افتخار «پريتيزكر» شده براي ساخت اين سازه برگزيد. طرحهاي پيچيده «حديد» در طراحيهاي معمول كارخانه تحول جديدي به وجود آوردند. يك سازه مركزي، قسمتهاي مربوط به مديران و كارگران را با استفاده از ريلهاي معلق حمل قطعات به هم وصل كرده است.
«
زاها حديد» رشته منسجمي در ساختمان مركزي «بي ام دبليو» ايجاد كرده كه مردم و ماشينها در كنار هم قرار گرفتهاند. معماران نميتوانند با توجه به اشتياق خود در نوآوري و خلاقيت در ، به ساخت سازههاي صنعتي بيتوجه باشند. حديد ميگويد: «ما به نوآوري و ابداع معتقديم و براي نيل به اين هدف شركت بي ام دبليو، استقامت و طاقت بسياري در واگذاري اين پروژه به ما نشان داد.»ساختماني كه حديد طراحي كرده است، هيچ مشابه قبلي نداشته و وي با ذهنيتي كاملا جديد دست به ساخت اين سازه اعجابانگيز زده است. كارخانه از يك مجموعه سه عضوي تشكيل شده است. اين سه ساختمان از سه نقطه مركزي توسط خط توليد به هم متصلند. ساخت اوليه اين كارخانه در املاك خصوصي «بي ام دبليو» آغاز شده و در سال 2004 به بهرهبرداري رسيد.
بدنههاي نيمه تمام اتومبيلها و قطعات مختلف ماشين روي تسمه انتقال دهنده كه مانند ارابهاي آنها را حمل ميكند قرار مي گيرند.اين قطعات به آرامي و بدون ايجاد سر و صداي مزاحم و آزاردهنده، در بخشي از مسير خود به سمت قسمتهاي تكميل كننده، از بالاي غذاخوري و محل استراحت كاركنان عبور ميكنند.
اين نقاط مشترك محل عبور قطعات و سير مراحل تكميلي هستند:
قسمت ساخت بدنههاي نيمه تمام (645000 فوت مربع)، قسمت رنگ (270 هزار فوت مربع) و در آخر محوطه وسيع اتصال قطعات (يك ميليون و 75 هزار فوت مربع)، كه در آن جا قطعات رنگ شده به هم وصل شده و در انتها به صورت اتومبيلي لوكس و گرانقيمت از خط توليد خارج ميشوند. ساختمان مركزي مانند مركز عصبي يا مغز كل كارخانه عمل ميكند. رشتههاي فعاليت ساختمانهاي ديگر در اين نقطه به هم وصل شده و عملا از اين ساختمان منشعب ميشوند.
اين استراتژي طراحي در مسيرهاي گذر مردم و كارمندان (زماني كه صبحها به سر كار ميروند و زماني كه براي صرف غذا از محوطه خارج ميشوند) استفاده شده است. بينندگان به بهترين شكل دور تسلسل و پيشرفت خط توليد قطعات را كه به صورت افقي و معلق در فضا قرار گرفته، مشاهده ميكنند. با ديدن روند مذكور اين فكر به بيننده القاء ميشود كه گويي همه قسمتهاي مستقل از اين قسمت كارخانه شبيهسازي و توسط موتوري قدرتمند متحرك شده و در بخش مركزي ظهور پيدا ميكند. در حقيقت عملكرد به گونهاي است كه تمام حركات و اعمال از يك قيف رد شده، در آن فشرده و عصاره حاصل از آن بين سه قسمت ديگر مجددا پخش ميشود: بدنه اوليه، قسمت رنگ، و بخش سرهم كردن قطعات.
در يك توصيف كلي وقتي بيننده به اين ساختمان نگاه ميكند سازماندهي مراحل مختلف از جمله فعاليتهاي عادي و عمومي كارمندان، تا فعاليت تخصصي ماشينهاي خودكار از جلو تا وسط ساختمان قابل تشخيص است. سردر اصلي مانند چتري از دو طرف به ستونهايي محكم چفت شده است. افرادي كه در ورودي درهاي اصلي مستقر هستند، حركت قطعات ماشينها را به صورت كاملا برهنه مشاهده ميكنند. اين ورودي به افراد اجازه ميدهد تا به قلب كارخانه نفوذ كرده و امكان ديد را براي آنها فراهم ميكند. طراحي ويژه و نورپردازي زيباي قسمت ورودي و مركزي به صورتي است كه فضاي ورودي را بدون مشكل و بدون صرف هزينه و اتلاف انرژي برق، نمايان ميسازد. استراتژي اوليه طراحي اين فضا به صورتي است كه قسمت برش و طبقات هم كف و طبقه اول به صورتي پيوسته به هم متصل باشند.
دو صفحه مجزا كه به شكل تراس طراحي شده، از شمال به جنوب و از جنوب به شمال امتداد يافته تا همه چيز از قسمت مركزي طبقه اول قابل دسترسي و رويت باشد. در انتهاي اين مسير معلق، قسمت بازرسي قرار گرفته كه توجه هر بينندهاي را به خود جلب ميكند. قسمتهايي كه تكميل شدهاند به اين قسمت وارد شده و پس از كسب اطمينان در كيفيت آنها به قسمت اتصال مستقل ميشوند.