آندو خود معمايي است از زندگي شخصي و از گذشته او اطلاع دقيقي در دسترس نيست و اطلاعات پراكنده و اندكي درباره او وجود دارد . تادائو آندو در 13 اكتبر 1941 ميلادي در ژاپن ديده به جهان گشود در سال 1960 ميلادي به يك مشت زن حرفه اي تبديل شد در سالهاي 1926-69 تعاليم خود آموخته و غير آكادميك خود را به عنوان يك معمار با سفرهاي آموزشي به اروپا ،امريكا و مطالعه بر روي خانه هاي فرانك لويد رايت و كارهاي مدرنيسم متقدم كلاسيك تكميل كرد
به گمان او برخي از بانفوذترين معماران پست مدرن نسل دوم ژاپن محسوب مي شود . توجه عمده وي بر تلفيق فرمهاي مدرن با مفاهيم و شيوه هاي سنتي ژاپن استوار است به بيان دقيق تر ، هدف او تغيير معناي طبيعت از گذرگاه معماري است .او در سالهاي 1978 و 1988 و 1990 به سمت استاد دانشگاههاي بيل آمريكا كلمبيا و هاروارد انتخاب شد . خود او در مورد منابعي كه از آن متاثر شده است
مي گويد:« لودويك ويتگنشتاين كه کمک کرد معماری تزیینات را كنار نهد ، آدولف لوس از لحاظ احساسي و بالاخره گوستاو كليمت نقاش كه در آغاز قرن در اوج ايستاده بود بر من تاثير عميق گذاشتند .
از مهمترين آثار آندو مي توان: خانه زديفي ( 1975-1976 سوميوشي ) :خانه اي در يكي از محله هاي فقير نشين او كاسا در نزديكي معبد سوميوشي با تركيب ساده و فضاهاي گوناگون ، با حس حريم و محصور بودن و با اتاقهايي كه از نور جلوه گرتفه اند ،اين خانه را مي توان نمونه اوليه تخيل معماري آندو به شمار آورد .
موزه هاي هنرهاي معاصر نائوشيما ( 1988-1992 ،خانه بنس و بخش الحاقي نائوشيما ،كاگاوا ): بر دماغه جزيره كوچكي كه در درياي داخلي ژاپن واقع شده است در اين پروژه يك ساختار پوسته تخم مرغي شكل را در داخل فضاي دهليز سرگشاده سنتي قرار مي دهد . در اينجا با معماري روبرو هستيم كه دو گانگي و تضاد را با استفاده از فرم و فن آوري ايجاد مي كند تضادي كه پيوند دهنده قديم و جديد است . تضاد بين فرم جعبه اي شكل و منحني شكل بين خط راست و خط منحني و بين آجر و پوسته كه دو گانگي بين جديد و قديم را نشان مي دهد .
معبد آب (1989-1991 تسونا ،هيوگو ) :بر بالاي تپه اي مشرف به خليج اوكاسا ، در بخش شمال شرقي جزيره آواجي واقع شده است اشاره كرد.
مصالح معماری آندو: بتن خام، خورشید، آسمان، سایه و آب است یا به عبارت بهتر، فضا. تأکید او بر این نکته است که استفاده کنندگان از بنا باید طبیعت را تجربه و احساس کنند و اینها همه ریشه در سنت منطقه ای زیستگاه او ـ کانزایی ـ دارد آندو از جذابیت فرم صرفنظر کرده و بر جذابیت فضا تأکید مي كند بي علاقه گي و بي توجهي او به انرژي تاثيرگذار فرم و شخصيت كنايي آن او را به اين كار واداشته است زيرا فرم تاثير فضايي را خنثي مي كند و از جذابيت معماري مي كاهد در واقع ، ارجحيت دادن به فرم به معناي برتري بخشيدن به حس بينايي از ميان پنج حس و عدم توجه به عمق فضايي است و اينها به دليل آن است كه فرم از تاثير معماري مي كاهد .
خود او در اين مورد مي گويد : معماري تنها فرم ،نور ،صدا و مصالح نيست بلكه آميزش موزون به حد كمال همه چيز است كه همه را به هم پيوند داده و وحدت مي بخشد .
البته اوبه صور ديگري هم به فرم مي پردازد آندو درباره فلسفه زِن می گوید: جوهره و فلسفه زن دايره است و دايره بي نهايت را معرفي مي كند . بناهاي بيشماري در شرق اين مفهوم را در خود دارند مثلاً پانتون در رم كه يك نيم كره كامل است نيمه تحتاني يك استوانه است و هر دو آنها داراي يك شعاع و يك ارتفاع هستند نور از مركز گنبد به درون فضا نفوذ مي كند .
آندو يك معمار درگير بوم است اما سعي در برقراري تعامل با روح زمانه در مقياس جهان نيز دارد و صنعتي سازي ،نيز بر او بي تاثير نبوده است :« معماري من مي كوشد از طريق ايجاد پيش نمون هاي فضا ساز تصويري بنيادين درباره شهر و جهان طبيعي به دست دهد. به همين دليل من مي گذارم عناصر طبيعي همچون نور و باد ،خود در فضاها سخن بگويند .
معماري آندو از فضاي خالص ،بيان ساده و مصالح و فرم هاي ساده تشكيل شده اند در نتيجه خلوص در کار او ارجحيت يافته و نور و مصالح آن را نمادين مي سازد .
خود آندو در مورد معماري اش مي گويد : معماري من ممكن است در ظاهر به فضاي مجردي شبيه باشد كه از هر انسانيت و عملكردي و از هر گونه رويكرد ديگر زندگي روزمره ،بريده شده است علت اين است كه فضا در كارهاي من صريح و عريان است من در پي ايجاد تجريدهاي فضايي نيستم ، بلكه سعي در خلق سرنمون هاي فضايي دارم. فضا در كارهاي من بيشتر بيان احساس افراد است نه كنش عقلاني شايد اين نكته درست باشد كه معماري داراي نوعي ساختار شاعرانه بنيادي است و به ساختار بنيادين فضاها نمي توان نمودي فيزيكي داد . اما از آنجا كه مشخصات محيطي كه در آن كار مي كنم كم مايه و بي معناست وچن درك ما از هستي خود چندان روشن نيست ،اميدوارم كه معماري را با حسي واقعي كه از طريق تماس با ژرف ترين وجوه طبيعت انساني حاصل مي شود در آميزم كارهاي من داراي دو مشخصه اند كاربرد مواد محدود كه بافتي مشخص و آشكار دارند و نيز انسجام مبهم عملكرد فضا من معتقدم كه اين ويژگي ها مرا قادر مي سازد تا سرنمون هاي فضايي كار آمدي را به وجود آورم و تفاوت هاي بسيار جزئي مصالح ساده و بافت آنها ، بر تركيب بندي هاي فضايي ساده تأكيد مي كنند و بدين سا نبه تعامل با عناصر طبيعي مثل نور و باد دامن مي زنند . در تمام كارهاي من نور در صورت بندي فضا حضوري موثر دارد
در يك نگاه كلي آندو به عنوان معماري که نگران معماری ژاپني غرق در گرداب مُد است توانسته از طبقه بندي هايي رایع فاصله بگيرد و با پله هاي پرشيب و متعدد ،ديوارهاي كاملاً منحني ، فرم هاي استوانه اي برج ها و حفره هاي مارپيچي همه و همه در نوعي يادمان سازي عمومي شركت مي كنند تا معمار را به تجربه اي بزرگ در مورد نحوه اي از آرايه بندي فضايي كه تا به حال عادت داشته ايم آنها را در سطحي « انساني » ببينيم نايل سازند .
طبيعت به ويژه آسمان نقش حساس در معماري آندو بازي مي كند او طبيعت را با توجه به قصد و نيت خود استخراج مي كند :« من براي گريز از ذات و طبيعت بنيادين اثر معماري به مثابه يك محفظه بسته بر آسمان تكيه مي كنم ، يعني فضايي مهم و تعيين كننده است . وقتي آسمان به نغمه سرايي در مي آيد كل بنا نيز نغمه سر مي دهد .
معماري آندو معماري ديوار نيز مي باشد براي مثال هنگام نزديك شدن به كليساي آب در يوسفر ( نوكايدو ) يك ديوار آزاد پيش چشم پديدار مي شود كه به شكل قابي در محيط پيرامون در مي آيد در كليساي اوكاسا يك ديوار اريب در مكعبي بتني رسوخ مي كند و در موزه هنز چيچو در نائوشيما شاهد ديواري هيتم كه به صورت افقي به دو نيم شده است و همچون باورهاي قرون وسطايي ،حياط دروني را بر
مي گيرد . آندو از طريق استفاده اي آزمايشي و ابتكاري از بتن نمايان، فضاهاي دلنشيني پديد آورد است ولي ديوار هميشه نقشی حساس در آنها بازي مي كند در اين فضاها صرفاً با ديوارهاي بتني روبه رو مي شويم . اينكه ساختار سخت و خشك اين ديوارها چه تاثيري بر ما مي گذارد بايد گفت بتني كه به صورت خام به كار رفته و هويت طبيعي خود را حفظ كرده يا آن ديوارهاي ساده و عريان ، نوعي حس تعدي در ما ايجاد مي كند اما نور و انعكاس آن، همچين سادهگی و حركت آن در امتداد ستون بتنی و ديوار، آرامش خاصي ايجاد مي كند و بيننده را به سوي يك نداي دروني معطوف مي سازد، اندو اینگونه و بر قوام استفاده از انچه در طبیعت موجود است دست به آفرينش معماري می زند.
.