«معماری ارادة زمان است که به فضا تبدیل شده است؛ زنده، شاداب و جدید.»
لودویگ میس فان در روهه
بدون تردید در میان چهار استاد معماری مدرن، رایت، گروپیوس، میس فان در روه و لوکوربوزیه، میس از ممتازترین موقعیت معماری برخوردار بود. گرچه فرانک لوید رایت بیش از دیگران به خلق آثار معماری پرداخت، والتر گروپیوس در بُعد آموزش معماری در مدرسة باهاوس مؤثرترین گامها را برداشت و لوکوربوزیه خلاقترین معمار سدة بیستم بود، امّا میس فان در روه را میتوان موفّقترین آنها دانست. وی بیشتر ایدههای معمارانة خود را ساخت؛ مکعبهای شیشهای ظریف، دقیق و استادانه.
آثار معماری میس از خانة پروفسور ریل در سال 1906 تا پایان ساخت گالری جدید ملّی در سال 1979 طی روندی 73 ساله نشانگر تکامل فرم مکعب است، درصورتیکه لوکوربوزیه همزمان به آفرینش فرمهای متنوع و خلاقانه میپرداخت. میس تمامی ارادة خلاقانة خود را تنها در راستای تعالی فرم مکعب خالص بر اساس تعلیق، مینیمالیسم و شفّافیت با تمرکز بر جزئیات ظریف و تکامل یافته متمرکز کرده بود.
لودویگ میس فان در روه در 27 مارس سال 1886 در آکیس گرانا، نزدیک شهر آخن آلمان چشم به جهان گشود و در 17 اوت 1969 در سن 83 سالگی در شیکاگو وفات یافت. وی که در بین معماران به «میس» شهرت دارد، فرزند پدری سنگتراش بود و تحصیلاتی ناتمام در مدرسة کلیسای جامع آخن گذراند، سپس در کارگاههای ساختمانی به فعالیّت ساختمانی مشغول شد. بستر زندگی و تحصیلاتش باعث گرایش به تاریخ در آثارش بهویژه در تزئینات گچبریهایش شد. میس همانند رایت و لوکوربوزیه به تحصیلات آکادمیک معماری نپرداخت و جزو معماران خودآموخته محسوب میشود؛ وی با رضایت ذکر کرد که ساختن را در میان گِل و لای و هیاهوی کارگاه آموخته است، نه بر سر میز طراحی.
پس از ورود به برلین در سال 1905 درحالیکه تنها 19 سال داشت، بتدریج اعتقادات تاریخی میس متأثر از دگرگونی هنری پایتخت که تحت اثر دیدگاههای فلسفی فریدریش نیچه بود، دچار تغییر شد.
نخستین پروژة ساختمانی میس در سال 1906، هنگامی که تنها 20 سال داشت، بهوسیلة پروفسور آلویس ریل فیلسوف به وی واگذار شد. خانة پروفسور ریل در نزدیکی پوتسدام بجز سادگی و دیوارهای عریان و عاری از تزئینات، تفاوتی با خانههای مسکونی رایج نداشت، اما نخستین گام در معماری مکعب شکل، فاقد حشو و زوائد و مدرن میس فان در روه بود.
این اثر باعث راه یافتن میس به یکی از مهمترین دفاتر معماری اروپا، آتلیة پیتر بهرنس، شد. بهرنس که مشاور هنری کارخانة AEG بود، به میس جوان اهمیّت کلان فرمها و اندیشههای معمارانة کارل فردریش شینکل و همچنین شناخت افکار فلسفی نیچه و ریگل را در مدّت سه سال حضور وی (1910-19077 م.) در این دفتر معماری آموزش داد. این دورة بسیار تأثیرگذار آموزش عملی، مصادف با حضور والتر گروپیوس و لوکوربوزیه در این آتلیة معماری بود.
سخنرانی فرانک لوید رایت در برلین به سال 1910 و آشنایی با آثار این معمار بزرگ نیز تأثیر عمیقی بر روند معماری میس برجای گذاشت. 10 سال پس از آن، سال 1920، سوّمین فرد بر معماری میس تأثیر گذاشت، هنریک پترس برلاخه، معمار بزرگ هلندی. میس از برلاخه که پیرو افلاطون، هگل و ویوله لودوک بود، نظم اساسی استراکچر و معماری شفّاف را آموخت.
سالهای 1919 تا 1921 مقارن همکاری میس با اکسپرسیونیستها، اسکیسهایی کانسپچوال (مفهومگرایانه) از آسمانخراشهای تمام شیشهای با اسکلت فلزی ارایه کرد. این طرحها برای نخستین بار، برجهایی با جدارة تمام شیشهای و هستة سازنده و هندسة پیچیده را معرفی میکرد که در آن فضا از قید احجام ساده خارج میگردد. برج 30 طبقة شیشهای با جدارههای منحنی که وی در سال 1921 برای شرکت در مسابقة آسمانخراش فردریک اشتراسه ارایه کرد، واجد سه ویژگی «تراکم حجم ساختمان»، «درخشندگی فضاهای داخلی» و «بازی بازتابها» بود.
در سال 1922 وی به گروه «نوامبر» که متشکّل از هنرمندانی پیشرو امّا تندرو بود، پیوست و در همان سال با همکاری «تئو فان دوئسبورخ»، «ال لیسیتزکی»، «هانس آرپ»، «نائوم گابو»، «لودویگ هیلبر زایمر»، «هانس ریشتر» و بسیاری دیگر از هنرمندان مبادرت به انتشار نشریة آوانگارد G نمود. در این نشریه، میس به انتشار پروژهها و دیدگاههای نوین و جسورانة خود پرداخت. فعالیّتهای وی باعث شد تا در سال 19244 به ورکباوند (انجمن کار) آلمان که مهمترین اجتماع هنری این کشور محسوب میشد، دعوت گردد.
پیش از عضویت میس در ورکباوند، وی در سال 1923 خانة آجری را با تأثیر از دِاستیل طراحی کرد. گرچه این خانه هرگز ساخته نشد، اما دیوارهایی که مرز خانه را درمینوردیدند و به محیط بیرون امتداد مییافتند تا بر سَبُکی طرح بیافزایند و مرز میان درون و بیرون خانه را درهم بشکند، از نوآوریهای طرح مذکور بود. میس در خانة آجری، دیوارهای طولانی که به نوعی در آثار فرانک لوید رایت وجود داشت را در بهصورتی نوین جهت خلق فضایی سیّال بکار گرفت. در این طراحی، تفکر انتزاعی متأثر از نقاشیهای پیت موندریان و تئو فان دوئسبورخ، ارزشهای کلاسیک و احجام مکعبی در هم ترکیب شده بودند. خانة هرمان لانگ در کرفلد که به سال 1928 با آجر قرمز رنگ ساخته شد، تداعی کنندة ایدة خانة آجری بود.
ورکباوند آلمان در سال 1927 نمایشگاهی با مضمون «مسکن» در اشتوتگارت تدارک دید و مدیریت آن را برعهدة میس گذاشت که از سال 1926 نایب رئیس این مجموعه و چهرة اصلی جنبش معماری نوین کشور آلمان بود. مجموعة مذکور که به کوی وایسنهوف شهرت دارد، برجستهترین نمایشگاه معماری مسکونی مدرن محسوب میشود. در این نمایشگاه، میس از بیشتر معماران مطرح اروپا دعوت کرد تا به خلق اثر بپردازند که میتوان به این طراحان برجسته اشاره نمود: پیتر بهرنس، لوکوربوزیه، والتر گروپیوس، یاکوب یوهانس، پیتر اود، مارت اشتام، برونو تاوت، هانس شارون، اشنک، بورژوا، رادینگ، فرانک، لوکر و لودویگ هیلبر زایمر. میس نیز 24 آپارتمان طراحی کرد و در آنها 12 تیپ متفاوت مسکونی ارایه کرد؛ برای نخستین بار، پارتیشنهای ریلی و متحرک که باعث انعطافپذیری فضای کارکردی میشد، مورد استفاده قرار گرفت و این امکان را به کاربر میداد تا فضا را متناسب با نیازهای خود تفکیک و تعریف کند. از دیگر سو، کیفیات مدرن در معماری مسکونی میس برای نخستین بار در قالب سطوح صاف و یکپارچة سفید بدون هرگونه تزئینات بروز یافت و وی تمامی مظاهر معماری گذشته و ویژگیهای محلی را کنار میگذاشت. فیلیپ جانسون کوی وایسنهوف را مهمترین مجموعه بناهای تاریخ معماری مدرن میدانست.
سال 1929 شهرت معماری میس در سطح جهان مطرح شد. وی طرّاح غرفة آلمان در نمایشگاه جهانی بارسلونای اسپانیا بود. این پروژه که به پاویون بارسلونا شهرت دارد، نقطة عطفی در آثار معماری میس محسوب میشود؛ ایجاز و گزیدهگویی بهوسیلة سطوح مسطح و فاقد تزئین، ایجاد فضای بینابین با ترکیب فضای بیرونی و درونی و استفادة پیشروانه و منحصر بفرد از آهن و شیشه، برجستهترین ویژگیهای این غرفة نمایشگاهی میباشد. معمار در این اثر که مجدداً تأثیرات دِاستیل در آن وجود داشت، برای نخستین بار دیوار شیشهای را جایگزین پنجره کرد و در جهت شفافیّت مکعب گام برداشت، همچنین شعار less is More را محقّق ساخت. در غرفة بارسلونا شاهد ترکیب ویژگیهای کلاسیک، اسکلت فولادی ظریف و منظم با روکش کُرُم و صفحات پرداخت شده با مصالح گرانقیمت برای تعریف فضای معماری هستیم که به «پلان آزاد» منتهی میشود؛ میس معتقد بود: «پلان آزاد و ساختمانی واضح را نمیتوان از هم تفکیک نمود. سازه، ستون فقرات کلّ بناست و پلان آزاد را ممکن میسازد. بدون ستون فقرات، پلان آزاد حاصل نمیشود، بلکه آشفتگی و در نتیجه خشکی و عبوسی بدست میآید». شاخصترین طراحی مبلمان میس نیز در این غرفة نمایشگاهی ظهور کرد: صندلی بارسلونا.
مفهوم «هیچ چیز» نقطة آغازی در زیباییشناسی میس گردید. وی این معنا را با ایدة «کمتر، بیشتر است» تکمیل کرد. هدف از طرح چنین دیدگاهی، کاهش هرچه بیشتر زواید غیر ضروری در معماری، جهت نزدیکتر شدن به جوهرة معماری بود. پاویون بارسلونا نخستین تجلّی این ایده در معماری میس بود و پس از آن در دیگر آثارش نیز تداوم یافت.
سال 1930، دورة مهمی از زندگی معماری میس محسوب میشود: تکمیل خانة توگندهات و انتخاب وی بهعنوان مدیر مدرسة باهاوس.
خانههای مسکونی در معماری مدرن از اهمیّت ویژهای برخوردار شدند و بسیاری از بزرگان معماری در دورة فترت بین دو جنگ جهانی، توجه خود را معطوف به فضاهای مسکونی و اثر روانی آن بر مخاطبان نمودند. خانة توگندهات در برنو چکسلواکی سابق (جمهوری چک امروزی)، شاهکار کارکردگرایی آوانگارد میس محسوب میشود. در واقع، اهمیّتی که خانة روبی در آثار معماری رایت و اوج و منزلتی که ویلا ساووا در زندگی حرفهای لوکوربوزیه دارد، ویلا توگندهات بهعنوان نخستین خانة شیشهای میس در تکامل سیر معماری وی ایفا میکند. این اثر در سال 1996 بهمناسبت یکصد و دهمین سالروز تولد میس فان در روه بازسازی کامل گردید و در فهرست آثار فرهنگی جمهوری چک ثبت شد و سپس در سال 2001 در فهرست میراث جهانی یونسکو ثبت گردید. این مکعب سفید شفّاف که تکامل دیدگاههای پاویون بارسلونا در قالب خانهای مسکونی بود نیز با تفکر پلان آزاد خلق شد؛ جزئیات استادانه و سیلان فضایی در این اثر بسیار حایز اهمیت است.
ویژگی بارز در دو پروژة پاویون بارسلونا و ویلا توگندهات، خلق مفهوم نوین فضایی پویا بود که با گذر از فضا و زمان ادراک میشد. این خصوصیت در خانة فارنزورث، کراون هال و گالری ملّی جدید نیز بهصورتی تکامل یافتهتر بروز یافت.
فیلیپ جانسون و هنری راسل هیچکاک در سال 1932 نمایشگاهی را در موزة هنرهای مدرن نیویورک با عنوان «سبک بینالمللی» برپا کردند. نمایشگاه مذکور باعث آشنایی فضای فرهنگی ایالات متحده با آثار میس گردید و پس از فرایندی چند ساله، با انحلال داوطلبانة باهاوس در برلین به سال 1933 و قبول مدیریت مؤسسة تکنولوژی آرمور شیکاگو، میس در سال 1938 وطن را به مقصد آمریکا برای اقامت دایم ترک کرد. وی با تغییر نام مؤسسة تحت مدیریت خود به انستیتو تکنولوژی ایلینوی (IIT)، برنامهها و محیط آموزشی نوینی را پایهگذاری کرد.
نخستین اثر معماری میس در آمریکا، همانند والتر گروپیوس، طراحی مجموعة دانشگاهی بود: مجموعة انستیتو تکنولوژی ایلینوی در شیکاگو. این مجموعه متشکل از بناهایی مکعب شکل با اسکلت فولادی، مدولار، کمارتفاع و نامتقارن برفراز سکو بود که از سال 1940 تا 1956 طراحی و ساخت آن بهطول انجامید. کراون هال برجستهترین و درعین حال متفاوتترین ساختمان این مجموعه محسوب میشود که بین سالهای 1952 تا 1956 ساخته شد. ویژگیهای نئوکلاسیک (تناسب و تقارن)، مینیمالیسم، شفافیّت و انتزاع در این بنای شیشهای ظریف بهوضوح مورد استفاده قرار گرفته است؛ سقف مکعب شفاف بهوسیلة 4 تیر فولادی خارجی متصل به 8 ستون نگاه داشته شده و فضای داخلی را از وجود ستونها بینیاز کرده است، درنتیجه، فضایی باز در درون ساختمان محقّق گردید. میس ساختمان کراون هال که بسط یافتة نظام ساختاری خانة فارنزورث است را متکاملترین اثر معماری خود برمیشمرد.
جعبة شیشهای مینیمالیستی با 8 ستون ظریف بیرونی معلّق بر سکوهایی پیاپی، تنها وصفی ظاهری و ناقص از خانة فارنزورث میس میباشد. این شاهکار آمریکایی معمار در بُعد مسکونی که «ماشین در باغ» را توصیف میکند، دارای دیوارهای پیرامونی تمام شیشهای است و بخشهای عمودی 2 سکوی پیاپی و پلههای منتهی به سکوها حذف شدهاند. طبیعت ورای این آخرین خانة مسکونی میس، نقش ویژهای ایفا مینماید، وی چند سال پس از ساخت ویلای ذکر شده چنین ابراز میکند: «طبیعت باید شخصیّت مستقل داشته باشد. میبایست آگاه باشیم تا با رنگ و عناصر فضاهای درونی خانههایمان در آن اخلال ایجاد نکنیم. باید کوشش کنیم که طبیعت، خانهها و انسانها را در وحدتی متعالی گرد هم آوریم. اگر از میان دیوارهای شیشهای خانة فارنزورث به طبیعت نگاه کنید، برای شما اهمیّتی ژرفتر مییابد تا مشاهدة آن از بیرون. طبیعت از این زاویه، معنای بیشتری پیدا میکند و در این موقعیّت، طبیعت به جزئی از یک کلّ بزرگتر مبدل میشود».
سرانجام میس موفق به تحقّق اوّلین آسمانخراش شیشهای خود پس از حدود 30 سال گردید. آپارتمانهای 26 طبقة لیک شور که به بلوکهای 860 و 880 نیز شهرت دارند، در سال 1948 طراحی و در بین سالهای 1949 تا 1951 ساخته شدند. این پروژه، نخستین مجموعه آپارتمانهای کمربند ساحلی دریاچة میشیگان در شیکاگو میباشد. میس در اجرای این طرح از همکاری هربرت گرینوالد برخوردار بود. درون این مکعبهای فولادی و شیشهای، فارغ از دیوارهای سنگین است و پارتیشنهای ظریف، بیشترین آزادی را جهت طراحی و ساماندهی فضای داخلی به ساکنین میدهد. بکارگیری سیستم مدولار و ضدّ آتش در ساختمانهای بلندمرتبه نیز از این اثر مورد توجه معمار قرار گرفت.
میس فان در روه معتقد بود: «نکتة حایز اهمیت در بناهای شیشهای نمایش بازتابهاست نه جلوة نور و سایه که در بناهای معمولی وجود دارد».
شاخصترین آسمانخراش فولادی و شیشهای میس با همکاری فیلیپ جانسون بین سالهای 1954 تا 1958 در شیکاگو به نام سیگرام خلق شد. این بنای اداری 38 طبقه و مدولار نقطة اوج و تکامل برجهای شیشهای معمار است. ایجاد پلازایی سخاوتمندانه در جلوی سیگرام باعث شکوه بیش از پیش آسمانخراش تیره رنگ و یکپارچگی فرم آن گردید. برج سیگرام یکی از مورد تقلیدترین آسمانخراشهای آمریکا بود که بهعنوان الگوی تمام عیار برجهای اداری سدة بیستم شناخته میشود. منتقدان بنای مذکور را بهترین اثر میس معرفی میکنند.
آخرین شاهکار معماری میس فان در روه، گالری ملّی جدید برلین بود که بین سالهای 1962 تا 1968 خلق شد. بنایی سترگ که سقف مربع شکل آن به ابعاد 8/64 متر بر 8 ستون بیرونی استوار شد و گوشههایی فاقد ستون را بوجود آورد. آثار این موزة هنر مدرن در گالریهای زیرزمینی و باغ مجموعه در معرض دید قرار گرفتهاند. این معبد شیشهای و فولادی بر سکویی مرتفع که حالتی مقدّس بدان میداد، واقع شد و فضای داخلی آزادی را فراهم نمود.
در جمع، معماری لودویگ میس فان در روه به چنین کیفیاتی ممتاز است: کمینهگرایی، سادگی و احتراز از حشو و زواید، شفافیّت و استادی در کاربرد اسکلت فلزی و دیوار شیشهای، سیستم مدولار، بکارگیری سکو جهت قرارگیری ساختمانها بر فراز آن و تندیسگرایی با خلق مکعبهایی خالص، معلّق و شفاف با جزئیات اجرایی فکر شده و دقیق. وی معتقد بود «خداوند در جزئیات است»، لذا هرگاه کمالگرایی در اجزا، بیپیرایگی و استادی در ترکیب آهن و شیشه مطرح باشد، بدون تردید آثار معماری میس به اذهان متبادر میشود. همواره در معماری میس حضور همزمان تفکر نئوکلاسیک شینکل، کاربرد خلاقانة کلان فرمهای بهرنس، انتظام ساختاری برلاخه و ایدههای کارکردگرایانة شخصی وی حضور داشتند.
علیرغم مطالب ذکر شده، مسایلی در برخی از طراحیهای میس وجود دارد که با وجود اهمیت بسزای آنها بهراحتی از این موارد صرفنظر شده است: عدم توجّه به مسایل اقلیمی، گریز از مسایل عملکردی و ایجاد فضاهایی با کارکرد نامتناسب، بوجود آمدن مشکلات صوتی و کنترل نور بهدلیل بکارگیری پارتیشنها جهت تفکیک فضاها، تداخل عرصههای فردی و جمعی، مشابهت ظاهری آثار با یکدیگر، طولانی شدن زمان اجرای آثار و پرهزینه بودن ساخت بناها بهدلیل توجّه بسیار به جزئیات و کیفیت ویژة مصالح بکار رفته.
میس فان در روه معتقد بود که یک اثر ممتاز معماری بهمراتب جذّابتر و باکیفیتتر از تصاویرش میباشد؛ بیشتر معماران بزرگ و منقدان معتقد هستند که فضای معماری حاکم بر آثار این معمار، بهمراتب تأثیرگذارتر از تصاویر آنها هستند. آثارش بیش از دیگر اساتید معماری سدة بیستم الگوی طراحان قرار گرفت و همچنین جعبههای پوست و استخوانی وی نیز بیشتر مورد هجوم منتقدان واقع شد، امّا بدون تردید لودویگ میس فان در روه یکی از موفّقترین معماران سدة بیستم محسوب میشود. کلیة پیشنهادهای تئوریک و ایدههای معمارانة وی به اجرا درآمدند و مکعبهای پوست و استخوانی مینیمالیستی این معمار، طراحان نسل پس از خود را تحت اثر قرار داد. میس در کنار گروپیوس و لوکوربوزیه مسبب پیشرفت، تکمیل، تقویت و پالایش اصول طراحی و زیباییشناسی گردیدند که با پیتر بهرنز، آگوست پره و آدولف لوس شروع شده بود و دیگر معماران همچون فیلیپ جانسون، کریستین دو پورتزامپارک، هانری سیریانی و اسوالد ماتیاس اونگرس آن را به پیش بردند.